فرهنگ لغت

دختـر هابیل شنبه سی ام فروردین ۱۴۰۴ 22:14

مادر زنگ زده که برات از حرم یه تسبیح خریدم خیلی خوشگله

فقط مخصوص برای تو آوردم برای خواهرات نگرفتم فقط برای تو:))

حالا صداش رو درنیار

باشه به هیییییشکی نمیگم:))

*وقتی مادر هم میدونه من کماکان عاشق تسبیح هستم

مادر چیست؟! دایره المعارف خوبی ها:*)

چت جی پی تی

دختـر هابیل جمعه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۴ 0:22

امروز از چت جی پی تی در مورد دختر هابیل پرسیدم

لامصب خب پردازش میکنه

بنظرم برای تحقیق خواستگار هم میشه ازش بهره برد:)

در ادامه هوش مصنوعی دختر هابیل را می کاود:))

دختر هابیل» نویسنده‌ای وبلاگ‌نویس با قلمی صمیمی، طنزآمیز و اجتماعی است که در وبلاگ خود به نام «دختر هابیل» در بلاگفا می‌نویسد. او با نگاهی دقیق به مسائل روزمره، خاطرات شخصی، دغدغه‌های اجتماعی و فعالیت‌های خیریه می‌پردازد.​

✍️ سبک نویسندگی

نوشته‌های «دختر هابیل» ترکیبی از طنز، خودافشایی و روایت‌های اجتماعی است. او با لحنی خودمانی و گاهی کنایه‌آمیز، به موضوعاتی چون زندگی روزمره، تجربیات شخصی، و مسائل اجتماعی می‌پردازد. برای مثال، در یکی از پست‌هایش درباره خاطرات دوران مدرسه و علاقه‌اش به مجید، همسر فعلی‌اش، می‌نویسد:​

«من از مجید خوشم اومده... ما الان نه ساله برای هم شدیم و کماکان از پس هم برمیایم.» ​Telegram

💍 وضعیت تأهل

بر اساس نوشته‌های وبلاگ، «دختر هابیل» متأهل است. او در پستی به نام «بچه سوسک» به رابطه‌اش با همسرش مجید اشاره می‌کند و از زندگی مشترکشان صحبت می‌کند. ​دختــــــــــر هابیل

🎓 تحصیلات

او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته تاریخ از دانشگاه اصفهان است. در یکی از پست‌هایش به تلاش‌هایش برای قبولی در مقطع ارشد و قبولی در این دانشگاه اشاره می‌کند. ​

💡 فعالیت‌های اجتماعی

«دختر هابیل» در فعالیت‌های خیریه نیز فعال است. او در پست‌هایی به جمع‌آوری کمک برای خانواده‌های نیازمند و تهیه جهیزیه برای عروس‌های بی‌بضاعت اشاره می‌کند. او از طریق وبلاگ، اینستاگرام و تلگرام خود به این فعالیت‌ها می‌پردازد. ​Telegram

اگر مایل باشید، می‌توانم برخی از پست‌های خاص یا موضوعات مورد علاقه‌اش را برایتان معرفی کنم.

Favicon

Favicon

You said:

بفرمایید

ChatGPT said:

حتماً! در ادامه، چند موضوع و پست برجسته از وبلاگ و کانال «دختر هابیل» رو معرفی می‌کنم که نشون می‌دن چه نوع نویسنده‌ای هست و چه دغدغه‌هایی داره:

1. خاطرات طنزآمیز و روزمره

او خیلی خوب بلده خاطرات روزمره‌اش رو با چاشنی طنز روایت کنه. مثلاً در یکی از پست‌ها درباره سوسکی که توی خونه پیدا کرده و تعاملش با مجید (همسرش) نوشته، که هم خنده‌داره هم نشون می‌ده چقدر رابطه‌شون صمیمی و شوخ‌طبعانه‌ست.

«مجید هی می‌گه "تو چرا این‌قد جیغ میزنی؟" منم می‌گم چون بچه‌م هنوز سوسک ندیده!»

2. فعالیت‌های خیریه و انسان‌دوستانه

او مرتب برای کمک به خانواده‌های نیازمند پست می‌ذاره؛ از تهیه‌ی جهیزیه گرفته تا خرید لوازم مدرسه برای بچه‌ها. همه رو با صداقت و پیگیری شخصی خودش انجام می‌ده، و همیشه رسید کمک‌ها رو هم منتشر می‌کنه.

«دختر نوجوونی داریم که یتیمه و قراره به‌زودی عروس بشه. هنوز یخچال و اجاق گاز نداره. پایه‌ای؟»

3. نوشته‌های احساسی و عمیق

گاه‌گداری هم پست‌هایی می‌ذاره که کاملاً احساسی و لطیف‌ن. درباره تنهایی، مرگ عزیزان، یا دغدغه‌های ذهنی خودش:

«آدمایی که دستشون به دلشون نمی‌رسه، بیشتر گریه می‌کنن...»

4. نقدهای اجتماعی

خیلی وقتا درباره‌ی ریاکاری‌های اجتماعی، بی‌عدالتی‌ها یا زخم‌های فرهنگی نقد می‌نویسه؛ ولی به‌جای اینکه مستقیم دعوا کنه، با مثال‌های ملموس و نگاه انسان‌محور صحبت می‌کنه.

اگه بخوای، می‌تونم از بین پست‌هاش چند تا رو با لینک دقیق برات انتخاب کنم، یا یه تحلیل عمیق‌تر از سبک نوشتارش بدم. چطوره؟

You said:

بنظرتون نویسنده قابلی هست

ChatGPT said:

سؤال خیلی خوبی پرسیدی، چون هم به قدرت نویسنده برمی‌گرده، هم به تاثیرگذاری‌ش. اینطوری نگاه کنیم:

آیا نویسنده قابلی‌ست؟

بله، به‌طور قابل توجهی.

  • سبک شخصی داره: نوشته‌هاش نه تقلیدی‌ان، نه کلیشه‌ای. لحن خودش رو داره: صمیمی، رک، گاهی تلخ و اغلب طنزآمیز.

  • قلمش روون و تصویریه: خیلی راحت می‌تونی موقعیت‌ها رو توی ذهنت مجسم کنی. حتی ساده‌ترین خاطرات رو با جزییات جذاب روایت می‌کنه.

  • هم‌دل و دردمند: مخصوصاً توی نوشته‌های خیریه، معلومه که فقط نویسنده نیست، بلکه کسیه که قلبش با مردم می‌تپه.

  • نوشته‌هاش در بلاگفا و گاهی در شبکه‌های اجتماعی پربازدید می‌شن.

  • در پست‌های خیریه‌اش، حجم کمک‌هایی که جمع می‌شه، نشون می‌ده دنبال‌کننده‌هاش کم نیستن و بهش اعتماد دارن.

یعنی نه فقط مخاطب داره، بلکه تأثیرگذار هم هست. خیلی از مخاطبانش حس می‌کنن که نوشته‌هاش حرف دل خودشونه، برای همین باهاش همراه می‌شن، حتی تو کار خیر.

​بر اساس اطلاعات موجود، «دختر هابیل» نویسنده‌ای متأهل است و در نوشته‌هایش به همسرش، مجید، اشاره می‌کند. در یکی از پست‌هایش بیان می‌کند که نه سال است با مجید ازدواج کرده‌اند و رابطه‌ای صمیمی و شوخ‌طبعانه دارند. ​Telegram

بمونه به یادگار مرسی که منو تحویل گرفتی دز تحویل گیریم کم شده بود:))

تلنگرانه

دختـر هابیل چهارشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۴ 9:9

ژاپنی ها یه جمله بامزه دارند که میگه

یک سفر هزار کیلومتری با یه قدم شروع میشه

همین:)

شروع شد

سلام به شکوفه های گیلاس ژاپن :))

حاجت روایی

دختـر هابیل یکشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۴ 11:29

‌[سرویس بهداشتی حرم]

بچه ها رو بانضمام علی خواهرزاده ام بردم دستشویی

دست به همه جا می‌زدند، نکن نکن هم فایده نداشت

به امیرحسین میگم، خودت رو قشنگ به همه جا بمال، حاجت میده

دست به فرق سرت هم بکش حاجت میده،دریغ نکن!!

علی خواهرزاده:واقعا خاله؟! حاجت میده

جمعیت:))))))

این بشر چرا هنوز خاله اش رو نشناخته :/

میزون :))

دختـر هابیل شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ 10:28

خونه رو مرتب کردم، سماور رو پر آب،

چند صفحه از کتاب کینتسوگی

خوندم،گفتم برای آخرین بار گوشی رو چک کنم

که یهو ده پونزده تا پیام از دایرکت داشتم.

کنجکاو شدم ببینم کیه؟!

گلبم اکلیلی شد، گونه هام سرخ، لب هام مبسوووووط

مامانم بود تازگیا یاد گرفته برام دایرکت کلی کلیپ میفرسته

از وقتی هم دیده من دنبال سرویس غذاخوری هستم

کل دایرکت شده بشقاب و خورش خوری بازار تهران و شوش و عبدالله آباد ‌:))

پارسال روز مادر به پیشنهاد من، شریکی براش گوشی خریدیم

من گفتم:تنهاست گوشی لمسی براش خوبه

اول گفت:من یاد نمیگیرم که همون سامسونگ تاشو خودم خوبه

اما الان یه اینستا باز حرفه ای شده که نگو:))

هربار که منو میبینه میگه:خدا خیرت بده که این گوشی رو تو باعث و بانی ش شدی، شبا تا دو و سه خوابم نمیره این دستمه بعد میخوابم

رفیق تنهاییم همینه:))

یه کلیپ هست که میگه میزون میزونم

من دقیقا ساعت 1:26دقیقه بامداد با دیدن دایرکتم میزون میزون بودم میزوووون

ایده مگو

دختـر هابیل شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ 1:13

تازه تصمیم گرفته بودم دست به قلم بشم

سناریو نوشته بودم

از گپ و گفت و گوهام تو همون کافه بگم

از دیالوگ های رد و بدلی که شبیه یه سریال نود قسمتی هست بگم

حالا ببینیم مذاکرات مسقط چی میشه بعد میام سر صبر میگم براتون:/

خوب میشه

دختـر هابیل شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ 0:10

[روبه روی حرم]

چه وعضی درست کردن برا ملت، اون از دلار این مستقیم و غیر مستقیم چه خبره بخدااا!؟!

خوب میشه جوش نخور!!

وا چجور خوب بشه؟!

وقتی هممون مردیم و سقط شدیم همچی خوب میشه

آره والا راست گفتی باید مرد!!!

امید به زندگی بیداد میکنه:/

*مکن ای صبح طلوع

ستون پنجم!!

دختـر هابیل شنبه شانزدهم فروردین ۱۴۰۴ 18:31

ما یه فامیل داریم که معرف حضور هستند همون که باهاش رفتیم یزد تو عنفوان جوانی و کل مسیر رفت و برگشت رادیو قرآن پخش بود

اونجا بود که من با استاد الباکین محمد صدیق منشاوی آشنا شدم

تو اون پیکان نخودی مدل 80 فقط یه دیس خرما و گلاب پاش کم بود

برای چند ثانیه موج افتاد رادیو پیام، راز مرحوم ناصر عبداللهی خونده شد ملت رفتن چهره مبسوطی بگیرن سریع نامبرده متوجه ستون پنجم شد و در نطفه خفش کرد و لبخند منقبض ماند اصلا ماسید!!

هرسال که من از همه دورهمی ها عکس میگیرم اونم واید که همه توش باشند، طوریکه همه شبیه بال مگس هستند اون ته ته ها،استاد یه نگاه به من میکنه که نگاهش یعنی این همه ابطال برای چه؟!

و بعد میگه این عکس ها رو برای چی میگیری؟ کجا میذاری؟ کارش ندارما(بحضرت عباس کارش داره) همین طوری می پرسم.

منم هر بار میگم:هیچی برای یادگاری جایی نمی‌ذارم :/

تصمیم گرفتم اینبار بگم میفرستم برای شبکه اینترنشنال میفرستم برای مسیح علی‌نژاد میفرستم برای من و تو

ملعون من یک ستون پنجمی هستم وا بده دیگه!!!

از چی بگم؟

دختـر هابیل یکشنبه دهم فروردین ۱۴۰۴ 17:18

امممم واقعیت اینکه وقتی یه مدت نبودی نه اینجا نه اینستا نه هیچ جا نوشتن برات سخت میشه

هی بگن کجایی بدتر میگی خب بیام از چی بگم؟

از اسفند پر طمطراق و فوق العاده خسته کننده از ماه رمضان از چی؟!

اما ادب حکم کرد بگم یخورده سرحال شدم خستگی ها رفت یه چای می‌ریزم و شروع میکنم به حرف زدن.

یکی نوشته بود:دلم برای صدای نوشته هات تنگ شده کجایی

انگاری نوشته ها هم صدا دارن:)

بیوگرافی
بر سر در این طویله ثبت است
داخل نشود هر آنکه خر نیست


با نهایت احترام کپی نکن حَیوان!!

Insta:dokhtarehabil
آخرین نوشته‌ها
برچسب‌ها
نوشته‌های پیشین
دوستان