اسنپ
دختـر هابیل یکشنبه دهم تیر ۱۴۰۳ 12:20اصولا من زیاد از وسایل نقلیه عمومی استفاده نمیکنم
چون به گمان مجید منو میدزدن:|
هرجا برم هم خودش باید ببرتم:/
امروز نبود و اسنپ گرفتم، سلامی عرض کردم
اما جوابی دریافت نشد
بنا رو گذاشتم رو حساب اینکه خشک مقدس هست و نفر سوم شیطان
مسیر سه دقیقه تا امامزاده رو راه به راه نگاه میکرد.
یه دست به گوشی یه دست به فرمون و الله بختکی جلو میرفت
یه مسیر که داشت میرفت سمت کاشون
گفتم سمت راست، تازه نشان هم راه به راه میگفت کدوم ور برو
تا گفتم سمت راست،عین هو گاو پیچید نه اِهنی نه اوهونی رفت بزنه به یه موتوری، نگاه موتوری کلی فحش خاصه داشت
هرچند سعی کردم بهش بفهمونم من و با این ارونی یکی ندون:/
دوباره گفت میری حرم، گفتم نه نزدیک حرم میگم نگه دارین
سی ثانیه توش نخورد گفتم همین بغل نگه دارین
یهو تا برگشت گفت :چی؟!!!
زارت زد به ماشینی که داشت از پارک میومد بیرون
نتیجه گونه مبارک من خورد تو صندلی جلویی
سپر خودش و طرف به فنا رفت و شد آنچه نباید.
نتیجه:سوار اسنپ نشید اگه میشین مطمئن باشید کر نباشه گاو:|