تلفن ویروسی

دختـر هابیل یکشنبه سی ام دی ۱۳۹۷ 14:24
زنگ زدم به مادرشوهر گرام که بهتره؟
من باب ویروس جدید و بستری شدن خونه مادرش
و پس از قطع کردن گوشی،دل پیچه و بقیه مخلفات نصیب خودم شد
انگاری ویروس از پشت گوشی حواله شد به من
خلاصه که اوضاع برام به طرز شدید اللحنی قمر در عقربه


نتیجه اخلاقی:به مادرشوهر هاتون زنگ نزنید،عاقبت خوشی نداره

ورد زبان

دختـر هابیل یکشنبه سی ام دی ۱۳۹۷ 11:18
یه آهنگ هست که یه بند دارم میخونمش،چرا؟!

والا خودمم نمیدونم 

یک نظر بر یار کردم ، یار نالیدن گرفت
یک نظر بر ابر کردم ، ابر باریدن گرفت
یک نظر بر باد کردم ، باد رقصیدن گرفت
یک نظر بر کوه کردم ، کوه لرزیدن گرفت
تکیه بر دیوار کردم ، خاک بر فرقم نشست
خاک بر فرقش نشیند ، آنکه یار از من گرفت
رنگ زردم را ببین ، برگ ِ خزان را یاد کن
با بزرگان کم نشین ، اُفتادگان را یاد کن
مرغ ِ صیاد تو اَم ، افتاده ام در دام ِ عشق
یا بکش یا دانه ده ، یا از قفس آزاد کن ، از قفس آزاد کن

نوه نوستراداموس

دختـر هابیل یکشنبه سی ام دی ۱۳۹۷ 11:15
امیر علی رو که باردار بودم
گمونم هفت هفته بود(هفته هایی که هیچی معلوم نیست)
داشتم سر کار،پرونده ها رو مرتب میکردم
که یهو یه خانم اومد جلو و گفت مبارکه انشالله قدمش پر خیر و برکت

و من تعجب کردم و گفتم:از کجا متوجه شدین؟!

گفت:مژه هات دو به دو به هم چسبیده شده،تازه پسر هم هست،خوشگل بودی،خوشگل تر شدی(تعیین جنسیت حدودا ۱۸هفته مشخص میشه)

مفت و مجانی سونوگرافی هم شدم پول هم ندادم.

کاش یه بار دیگه ببینمش و ازش بخوام که یه نگاه به وضعیت مملکت بکنه و بگه ایران آبستن حوادث جدید هست،آیا اوضاعش روز به روز خوشگل تر نمیشه؟!

 

گمان مبر ز موی سپیدم به عمر دراز

دختـر هابیل چهارشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۷ 12:17
داشتم آلبوم عکس ها رو نگاه میکردم.

بابا یه گل محمدی تو دستشه و داره به دوربین لبخند میزنه.

مادر،پسرخاله رو تو دامن گرفته و نگاهش به سمت بخاری نفتیه.

وای که مادر چقدر جوون بوده و سعید،پسرخاله هم بچه.

ننه بزرگ کنار درخت زرد آلو هست و مثل همیشه لبخند میزنه.

عکس علی عباس پسر عمه شهید که با چشمان نافذ به جایی خیره شده.

عکس دسته جمعی بچه های فامیل که علاوه بر اینکه خدا رو شکر میکنی بزرگ شدی،یه لبخند نمکی گوشه لبت می شینه با اون قیافه های ضایع.

جایی میخوندم که می گفت:چهره آدمی هر ده سال یکبار تغییر میکنه

اما قمیشی تو گوشم میگه که:جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی.

 

مرلین مونروی وطنی

دختـر هابیل سه شنبه هجدهم دی ۱۳۹۷ 8:49
بعد نماز صبح خوابم نمیبره(فقط خواستم بدونید ما حی علی خیر العمل رو خــوب صرف کردیم)
تو آشپز خونه هم وَر میشم(یک نوع سادیسم بیدگلی )
نگاهم به گونی برنج میخوره که تموم شده و خود گونی بهم چشمک میزنه
عکس گونی رو میفرستم تو گروه نوادگان عمه قضی و میگم کسی از این گونی برنجا نداره؟
طبق معمول همیشه خواهرم فاطمه،اولین کسی هست که پاسخگو اراجیف بنده است.
میگه برو پایگاه های بسیج کشوری به همه در و دیوارهاش نصبه.
مجید میگه:یا پیغمبر باز صبح شده و این چشاش رو باز کرد،گونی واسه چیته؟
میگم میخوام مانتو کنم!!
کمپانی عکاسی مرلین مونرو برای اینکه ثابت کنه طرف جذاب هست بهش گونی سیب زمینی میپوشن و ازش عکس میگیرن،طرف تو گونی سیب زمینی هم لعبتی بوده واسه خودش
میخوام در این رقابت نفس گیر ببینم منم تو گونی برنج،چند مرده حلاجم.

خواهر گرام میگه:خدا شفات بده هنوز جوونی

ولی من آدمی نیستم که از میدان رقابت دست بکشم. تنی چند از دوستان در حال تهیه گونی هستند.

بهرحال زندگی بدون تنوع،هیجان،کشف مزه ها و رنگ ها و ایده های جدید به ضرس قاطع وشیل،بی لعاب و بیخود و بی جهت است.
میشه طعم شادی حتی تو گونی سیب زمینی و برنج باشه.

نتیجه اخلاقی:سعی کنید خودتون تو گونی برید تا اینکه تو گونی تون کنند.

زندگی من

دختـر هابیل دوشنبه هفدهم دی ۱۳۹۷ 12:18
امیر هرگاه که(این تکیه کلام امیره،هرگاه که)

خط چشم محکم میکشه(این حرکات شنیع رو از عمه هاش به ارث برده)
سریع به چشم هاش اسپری گلاب میزنه(این عمل خدا پسندانه رو از،مادرش به ارث برده)تا از چشم دردش بکاهد.
دیروز وسط خوردن خورشت قیمه و پیاز،هلک هلک بلند میشه سراغ اسپری گلاب
میگم واسه چی؟!
میگه پیازش تند بود،چشَم سوخت!!
میگم فـــدای تک تک سلول هات بشم
تو گوگل سرچ میکنم اولاد بشر چند سلول داره؟
جناب میگه:سی و هفت تریلیون
امیــرم:سی و هفت تریلیون بار فدای تو که همـــه ی منی.

آزادی مصلحتی

دختـر هابیل شنبه پانزدهم دی ۱۳۹۷ 13:0
یادتونه گفتم برای شب یلدا مصاحبه با شبکه خبر داریم.


اون شب هر کس وسایل قدیمی اش رو تو خونه باغ خاله مجید آورد.

من چراغ خوراک پزی که از ننه زهرام بود رو آوردم بهمراه سه تار و دیگ مسی،بهرحال هر کسی سعی کرده بود یه گوشه ی کار رو بگیره بماند که زحمت اصلی رو خونواده ی خاله مجید کشیدند.


کم کم مهیا شده بودیم برای مصاحبه و یه شب خاطره انگیز.

دوستان در حال قاچ زدن هندونه بودند که مسئول مربوطه فریاد واویلتا سر داد که:کـــات عذرخواهم ولی جوری هندونه رو قاچ بزنید که مچ دست مبارکتون پیدا نباشه،بازم ببخشید بعدا شبکه گیر میده!

بهرحال ایشون هم مامور بود و ایضا معذور.

در حال گرفتن فیلم بود که باز کـــات:خیلی عذر خواهم لطفا حجاب اسلامی رو رعایت کنید،شبکه گیر میده.

در حین مصاحبه بود که باز فرمودند:کات،اون سه تار روی طاقچه رو بردارید،شبکه گیر میده!!

از یکی پرسید،یه دعا برای شب یلدا کنید،
و دوست فرزانه ی ما فرمود:من دعای کوروش را برای همه دارم خدایا این کشور را از دشمن،خشکسالی و دروغ حفظ بدار.

که بــاز گفتن:کــــات،شبکه گیر میده و اینگونه بود که همه ی ما در شب یلدای ایرانی به میل شبکه، دعای اسلامی کردیم!!

و حالا نگاه کن در آستانه راهپیمایی یا انتخابات از تمام در و داف های کشور که آستین سه ربع پوشیدند و تمام زلم زیمبوهاشون پیداست مصاحبه به عمل می آید چرا که فقط این روزهای حساس و طلایی یه نیگا انداختن بهشون حلاله و خبری از کــــات کردن نیست،امان از این آزادی های مصلحتی.


بیخود نیست که میگن:آزادی فراتر از یک میدان نیست.


و حالا فیلتر کردن رسانه ها از وایبر و فیسبوک و توییتر و تلگرام بگیر تا اینستا و هر آنچه زین پس خواهد آمد.
بماند که وزیر ارتباطات هر شب توئیت میکنند توئیتری را که برای عوام فیلتر است.

یاد کتاب قلعه حیوانات افتادم هفت قانون اساسی داشتند و قانون هفتم این بود همه حیوانات برابرند و بعدا قدر قدرت و قوی شوکت شان فرمودند: بعضی حیوانات برابرترند.


خلاصه اینکه همیشه از ما بهترون بوده و هست و خواهد بود امـــا لال شوم،کور شوم کـر شوم لیک محال است که من خـــرشوم!!

عملیات پاکسازی

دختـر هابیل چهارشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۷ 0:41
میلان کوندرا میگه:

غیر اخلاقی ترین عادت بشر اینست که مدام و بی وقفه، در باره هرکس و پیش از آنکه بفهمد ودرک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارتهاست...

حالا شده داستان ما،یه بابایی به یه بابایی دیگه میگه:این دختر هابیل پا شده رفته سریلانکا،از عروسی اجنبی ها فیلم گذاشته استوریش،پس بدونید که خیلی آدم بی دینی هست.!!

یعنی به نازم به این نتیجه گیری و میزان و مقیاس و مکیال ایمان داری!!

خلاصه شما خوب مــا بـــد.

نتیجه گیری اخلاقی:زین پس پیج مخصوص اقوام سببی،نسبی و درجه یک خواهد بود و از پذیرش بقیه بظاهر دوستان

معذورم آنفالو کنید قبل از آنکه ریموو گردید!!

فصل سوم

دختـر هابیل شنبه یکم دی ۱۳۹۷ 19:28

رسیدیم به فصل سوم کتابخونی؛فصل پاییز

یک:کتاب #پیغمبر_دزدان؛ شیخ محمدحسن سیرجانی کرمانی، متخلص به قارانی و مشهور به نبی السارقین یا پیغمبردزدان شاعر، نویسنده، طنزپرداز و روحانی ایرانی و از معاریف عصر قاجار بود. وی با نامه های مطایبه آمیز و طنز آمیز که سرشار از کنایه  هست، خطاب به حکام و افراد مهم و مؤثر دوران خویش، آنان را به عدالت و دادگری و دوری از بیداد و ستم، فرامی خواند.مجموعه آثار و نامه های شیخ محمد حسن سیرجانی؛توسط دکتر ابراهیم باستانی پاریزی گردآوری و با نام پغمبر دزدان به چاپ رسید؛باستانی پاریزی که خود مورخ طناز دوست داشتنی است.

دو:کتاب #خانوم نوشته مسعود بهنود داستان زنی در دوره مشروطه که با حوادثی روبه رو میشه و مجبور به مهاجرت میشه و اتفاقاتی که در این مسیر براش اتفاق میفته.

سه:کتاب #هزاران_خورشید_تابان نوشته #خالد_حسینی مردم افغان باید افتخار کنند به داشتن چنین نویسنده ی محشری؛روایتگر دختری به نام مریم است و وضعیت رقت بار افغانستان ؛جنگ و مهاجرت و سختی  رو به زیبایی به قلم درآورده،خلاصه اینکه کتاب قشنگی بود.

چهار:کتاب #شرط_بندی اثر آنتوان چخوف داستانی کوتاه و بسیار تاثیر گذار؛شرط بندی بین یک بانکدار پیر و وکیل جوان که به حبس پانزده ساله وکیل ختم میشه و نتیجه ای که از این حبس رو داره میگه؛حتما بخونید.

پنجم:کتاب #جاناتان_مرغ_دریایی اثر ریچارد باخ که در مورد مرغ دریایی است و داستان زندگی و پروازش رو میگه؛منو یاد کتاب ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی انداخت، اینکه همیشه برای اینکه آزاد بشی؛طرد میشی؛بهت توهین میشه اما باید رها بود تا پرواز کرد؛فیلمی هم براساس این رمان ساخته شده؛دوست داشتید ببینید.

شش:کتاب#تختخوابت_را_مرتب_کن اثر دریاسالار ویلیام مک ریون یک کتاب انگیرشی و بسیار کاربردی در زندگی که خوبه مطالعه کنید؛ضمنا کلیپی از سخنرانی ایشون درجشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه تگزاس هست که می تونید ببینید.

هفتم:کتاب #خاطرات_سفیر نوشته نیلوفر شادمهری در مورد دانشجوی دکترای مهندسی صنایع که بورسیه شده فرانسه و حالا با انحای مختلف  مورد بازخواست قرار میگیره و مانند یک سفیر یا نماینده پاسخگوست.قلم طنازانه و بامزه ای داره،ایضا اینکه تلاش میکنه شبهاتی که در مورد اسلام مطرح میشه رو جواب بده.

هشتم:کتاب#روح_گریان_من نوشته کیم هیون هی؛داستان واقعی از دختر جوان وزیبا از کره شمالی که بعنوان جاسوس وارد عملیات میشه و بقیه ماجراها؛برای من که اولین بار با فرهنگ و سیستم کره شمالی این کشور عجیب وخوفناک آشنا میشدم،جالب بود.کتابی که یه نفس دوست داشتم بخونم و واقعا دوست داشتنی بود.

نهم:کتاب#خودت_باش_دختراثر ریچل هالیس نوشته یک خانم خود ساخته پر نشاط که میشه اینو از صفحه اینستاگرامش متوجه شد در این کتاب که توصیه میکنم خانم ها بخونند از تمام شرایط سخت وناگواری که داشته صحبت میکنه وخیلی هاش ممکنه برای من وتو هم اتفاق افتاده باشه.

دهم:کتاب#چهار_میثاق اثر دون میگوئل روئیز که من با صدای مسیحایی#نیما_رئیسی گوش دادم،کتابی که به نظر من هرازگاهی باید ورق زد در مورد چهار میثاق خرد سرخ پوستانِ تولتِک هست یک:با کلام خود گناه نکنید؛دو:هیچ چیز رو به خود نگیرید،سه:تصورات باطل نکنید؛چهار:همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید.

یازدهم:کتاب#دیوانه_ای_بالای_بام نوشته عزیز نسین؛باور کنید کسی به زبان طنز از بدبختی وفلاکت میگه ده برابربیشتر رنج میکشه  تا کسی که خیلی راحت نقد میکنه.

دوازدهم: کتاب#مامان_معنی_زندگی  اثر اروین یالوم کتابی شبیه درمان شوپنهاور از همین نویسنده؛دلچسب و دوت داشتنی

سیزدهم:کتاب#نحسی_ستاره_های_بخت ما اثر جان گرین که حول محور سرطان ودست  و پنجه نرم کردن با این غول بی شاخ ودم هست؛فیلمی هم بر این اساس ساخته شده؛فقط موقع دیدن دستمال کاغذی همراهتون باشه.

چهاردهم:کتاب#مرداب_روح یا نام کاملش رنج ها حرفایی برای گفتن دارند مرداب روح؛اثر جیمز هولیس؛ مرداب روح به بررسی مرداب‌هایی می‌پردازد که همه ما در آنها دست و پا زده‌ایم یا روزی در آن غوطه‌ور خواهیم شد. این کتاب به جایگاه و نقش تأثیرگذار رنج‌ها در رشد روحی ما اشاره می‌کند زیرا دقیقا در مرداب‌های زندگیست که ما پرده از هدف، شأن و عمیق‌ترین معنای زندگی برمی‌داریم.

پانزدهم:کتاب#نیمه تاریک وجود اثر خانم دبی فورد کتابی که میگه باید با اون قسمت هایی از وجودتون که پنهانش کردید یا سرکوب آشتی کنید طوری که در قسمتی از کتاب گفته: شما باید برای شکوفا کردن استعداد خود وارد تاریکی شوید. وقتی ما هر احساس یا انگیزه ای را سرکوب می کنیم، قطب مخالف آن را نیز سرکوب می کنیم. اگر ما زشتی خود را انکار کنیم، از زیبایی خود کم می کنیم. اگر ترس خود را انکار کنیم، از شجاعت خود کم می کنیم. اگر طمع خود را انکار کنیم، از بخشش خود می کاهیم. اندازه کامل ما بیشتر از چیزی است که حتی بتوانیم آن را تصور کنیم.

شانزدهم:کتاب#ثروتمندترین_مرد_بابل اثر جورج سیموئل کلاسون حکایت های کوتاه درباب ثروتمند شدن و اینکه چرا بعضیا مثه چی کار میکنن اونوقت هشتشون گرو نهشونه و یه عده خیلی کار نمیکنن اما بیا وببین چه خبره

هفدهم:کتاب#آن_هنگام_که_نفس_هوا_میشود اثر پال کالانیتی کتاب درمورد همین نویسنده است دکتر جراح جوانی که دچار سرطان غیر قابل درمان هست و اشاره داره که زندگی ارزش زیستن رو داره ولو یه ساعت.

هجدهم:کتاب#فانیفست اثر محمدرضا ستوده یه کتاب طنز آمیز خوشمزه؛از اونا که بعد یه لبخند گل وگشاد میزنی

نوزدهم:کتاب#ادویه_برای_گوشت_های_تلخ اثر #هانا_مهر اینم کتاب شعر طنز آمیز هست.

بیست:کتاب#گلستان_سعدی از شیخ اجل سعدیِ جـان این کتاب نمره اش بیسته خود جنس؛بزن و تو ابرها سیر کن

بیست ویک:کتاب#خنده_درمراسم_تدفین اثر علیرضا لبش؛من فقط می تونم به شاعرش تبریک بگم بابت این همــــــه اعتماد به نفس؛جناب عذر تقصیراین شعره یا شروِور؟!خلاصه  که مرا نهلید

بیست ودو:کتاب#کشتن_مرغ_مقلد(مینا) اثر هارپر لی که از زبان دختر خانواده نوشته شده و قلم طنزی داره و داستان میره به سمت دادگاه و جرم نکرده ی یک سیاهپوست؛خیلی خیلی تعریف این کتاب شده بود اما به نظر من خیلی هم مالی نبود یعنی بودا اینقدر نبود.فیلمی هم طبق این داستان ساخته شد.

بیست و سوم:کتاب#زندگی_درپیش_رو اثر رومن گاری در مورد پسری به نام محمد که بهش میگن مومو که توسط یه خانم پیری به نام رزا خانم نگهداری میشه؛لحن پر از فحش های نجیبانه ی مومو جالبه؛یه جا مومو میگه: «زندگی می‌تواند زیبا باشد، اما هنوز کسی آن را زیبا ندیده و فعلا باید سعی کنیم که خوب زندگی کنیم.»

بیست وچهار:کتاب#دختری_که رهایش_کردی اثر جوجو مویز روی جلد نوشته کتابی که نمی توانید زمین بگذارید.اول که خواستم بخونم گفتم:اووهکی چه  خالی می بنده با کلی علامت تعجب اما وقتی شروع کردم به خوندن وحتی یه شب خواب  دیدم تو همون رستوران هستم.گفتم آری تو راست می گویی ای یار صدیق.

بریم سراغ فیلم ها،اول اینکه این فصل ناخواسته  حول ومحور هیتلر؛نازی ها،لهستان و جنگ جهانی بود

یک:فهرست شیندلر یه فیلم سه ساعته به کارگردانی استیون اسپیلبرگ  وای محشر بود خـــدا،که به زندگی واقعی اسکار شیندلر میپردازه و مهم ترین قسمت این فیلم این جمله ای بود که روی سکه حک شد:هرکس جان انسانی را نجات بدهد؛کل دنیا را نجات داده؛راستی به دخترکوچولوی پالتو قرمز بیشتر توجه کنید کلی حرف داره.

دو:پیانیست  ساخته رومن پولانسکی که باز براساس داستان واقعی نوازنده یهودی است؛آقا سر این فیلم من کلی اشک ریختم آخرش مسکن رو انداختم بالا،منی که خودمم بکشم مسکن نمیخورم.بسیار تاثیر گذار

سه:فیلم لئون حرفه ای یه فیلم محشر وجذاب ساخته لوک بسون؛با آهنگ پایانی جذاب که توسط استینگ خوانده شده.

چهار:فیلم جدایی ساخته تونی کی با بازی آدرین برودی؛بهتره معلم ها ببینند تا با شخصیت های متفاوت دانش آموز یا دانشجوشون آشنا بشند و شاید نحوه تدریسشون رو تغییر بدهند.

پنج:آناکارنینا نوشته لئو تولستوی که فیلمش هم ساخته شد با همین عنوان.

شش:وی مثل وندتا که عجب فیلمی بود عالی با دیالوگ های تامل برانگیز

هفت:سوئیت فرانسوی که براساس رمانی با همین عنوان ساخته شد و حول محور جنگ جهانی است.

هشت:زن طلایی که باز در مورد جنگ جهانی است و آثار گرانبهایی که ربوده شده.

نه:فیلم آزمایش ساخته پل شیورینگ بیست وشش نفر برای انجام یک تست روان‌شناسی برگزیده شده‌اند تا در نقش نگهبانان و زندانی‌ها در یک زندان ظاهر شوند. اما این آزمایش خیلی زود از کنترل خارج می‌شود.همیشه سعی کردم قضاوت نکنم گاهی موفق بودم و گاه نه،یه ضرب المثلی هست که میگه تا با کفش کسی راه نرفته ای در موردش قضاوت نکن؛این فیلم میخواد بگه اگه تو هم تو شرایط مشابه طرف بودی مثه همین عمل میکردی؛خیلی فیلم تامل برانگیر و البته تلخی هست.

چنتا دیگه هم بود که دیگه حال نداشتم بنویسم آخــیش تمام شد خسته نباشم.

 

بیوگرافی
بر سر در این طویله ثبت است
داخل نشود هر آنکه خر نیست


با نهایت احترام کپی نکن حَیوان!!

Insta:dokhtarehabil
آخرین نوشته‌ها
برچسب‌ها
نوشته‌های پیشین
دوستان