یار دیرین
دختـر هابیل چهارشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۸ 17:21یادش بخیر،موقع خونه تکونی که میشد مامانم میگفت:کی بشه این درس و مشق شما تموم بشه که همش باید کلی دفتر ودستک و کتاب متاب جمع کنم
زهراااا بجای ورق زدنشون بیا بگو کدوم رو میخوای کدوم رو نمیخوای دور بریزم
که من جیغ بنفش میکشیدم ماااااماااان همشوووو میخوااااام
خدا نکنه موقع خونه تکونی باشه و من از قفسه کتاب ها شروع کنم حالا تا فردا دارم کتاب ورق میزنم و
کتاب خوندن اون موقع یه حلاوت خاصی داره
حالا که به فکر مرتب کردن خونه افتادم که ذهنم درگیر اسرائیلات نشه می بینم هر جا میرم کتاب وجود داره
اتاق خواب؛رو میز نهارخوری،تو آشپزخونه؛دم میز تلفن؛پذیرایی بالا و پایین؛تو اتاق امیر حتی پارکینگ
خلاصه که مادرجون با تموم شدن درس و مشق این کتاب های من تموم نمیشه :)