میزون :))

دختـر هابیل شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ 10:28

خونه رو مرتب کردم، سماور رو پر آب،

چند صفحه از کتاب کینتسوگی

خوندم،گفتم برای آخرین بار گوشی رو چک کنم

که یهو ده پونزده تا پیام از دایرکت داشتم.

کنجکاو شدم ببینم کیه؟!

گلبم اکلیلی شد، گونه هام سرخ، لب هام مبسوووووط

مامانم بود تازگیا یاد گرفته برام دایرکت کلی کلیپ میفرسته

از وقتی هم دیده من دنبال سرویس غذاخوری هستم

کل دایرکت شده بشقاب و خورش خوری بازار تهران و شوش و عبدالله آباد ‌:))

پارسال روز مادر به پیشنهاد من، شریکی براش گوشی خریدیم

من گفتم:تنهاست گوشی لمسی براش خوبه

اول گفت:من یاد نمیگیرم که همون سامسونگ تاشو خودم خوبه

اما الان یه اینستا باز حرفه ای شده که نگو:))

هربار که منو میبینه میگه:خدا خیرت بده که این گوشی رو تو باعث و بانی ش شدی، شبا تا دو و سه خوابم نمیره این دستمه بعد میخوابم

رفیق تنهاییم همینه:))

یه کلیپ هست که میگه میزون میزونم

من دقیقا ساعت 1:26دقیقه بامداد با دیدن دایرکتم میزون میزون بودم میزوووون

بیوگرافی
بر سر در این طویله ثبت است
داخل نشود هر آنکه خر نیست


با نهایت احترام کپی نکن حَیوان!!

Insta:dokhtarehabil
آخرین نوشته‌ها
برچسب‌ها
نوشته‌های پیشین
دوستان